Thought> Religion - Mohammad Moini:
At this time against the Imam of American reform and stood strongly Shah in retaliation, the second Persian date Farvardin 1342 coincided with the martyrdom of Imam Jafar Sadeq (AS) raided the school Feyziyeh. Martyr in the incident and a number were injured. Imam in a message on the occasion of the fortieth Feyziyeh disaster to hit disclosure: I am determined that Nnshynm feet to the corrupt system in place Bnshanm.Imam"s speech in its historical Persian date Khordad 1342 13 Feyziyeh school and the king gave the command to turn off cry of the imam issued. In the evening of the 14th Imam was arrested and imprisoned in the Persian month Khordad palace moved.Morning News 15 May arrest of Imam came to Tehran and other cities and people poured into the streets with the slogan or the death of Khomeini, or the House and became the king to move with the rebellion was suppressed and the blood of the session.
Rebellion (15 May 42) Lyalzahr with exiled supreme leader of Iraq to Turkey and then took the boil and movement. Mysterious incident testified Agha Mustafa Imam in 56 children a new spirit breathed into the movement. Print article degrading to the Imam and the clergy in 17 January 1356 in the newspaper about the religious community prompted intense protests and uprisings in 1356 to 19 December was followed.
Forty Martyrs event on 19 Message in Qom to Isfahan and Yazd and Tabriz and Shiraz and other cities continued to kill 17 Shahrivar 57 disaster led to the Shah fled the country and the arrival of Imam will promising. People seeking an unprecedented welcome in the historic cemetery Imam heard their own speech and the abolition of his momentous ruling junta on 21 Bahman 57 with John Del neck formed in the prevention of attacks with the regime, and sensitive areas within the Sngrbndy 24 hours to go fight, the coup plans on the role of water and any chance of them were withdrawn. And finally win rebellion 15 May 22 February 57 at night could be heard. [Introduction Fajr Islamic Revolution]
From 22 February to 13 May morn 1368 (death of Imam) events with numerous restrictions and the role of heavy hostile America and the vast support groups and Western governments with multiple parties on the left and right in the face of Iranian Islamic Revolution emerged. These events were so extensive that does not fit in this brief, including only one can say any of those events alone could divert the path of the revolution and pull to failure, but divine grace and intelligence of the Imam and the faithful people of Iran and awareness, all conspiracies to thwart such that the Iranian nation, in 1368 while with the holy body of Imam after 11 years of their hardships and problems would Farewell population several times more than the moment of arrival
زندگینامه: امام خمینی (1281-1368)
و در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید. روحالله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمهای دلسوز (صاحبه خانم) و دایهای پرهیزگار (ننه خاور) پرورش یافت و همزمان آموزشهای اولیه سوارکاری و تفنگداری و تیراندازی را طی کرد.
دوره اول (از 1281- 1300ش)
دوران کودکی و نوجوانی روحالله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز می داد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می شد. برخی از حوادث متأثرکننده این دوران مثل بمبباران مجلس در نقاشی ها و مشق های خوشنویسی دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است. از جمله قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (9-10 سالگی) با عنوان: غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست خطاب به ملت ایران:
هان ای ایرانیان، ایران اندر بلاست
مملکت داریوش دستخوش نیکولاست
میتوان از آن نوشته به عنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روحالله یاد کرد، و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی برای حمایت از نهضت جنگل نموده و بالاخره مصمم میشود که خود شخصاً به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر میکند و پایگاه میرزا را از نزدیک میبیند.
روحالله با بهرهوری از استعداد فوقالعاده، رشتههای مختلف علوم را به سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالیترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و در مدت 6 سال جهش فوقالعاده ای داشت حتی اسفار را پشت سر گذاشت و از فضلا و شخصیتهای برجسته حوزه علمیه قم به شمار میآمد.
روحالله ضمن تحصیل در اراک در ایام 19 سالگی در مراسم بزرگداشت رکن اعظم مشروطه مجتهد طباطبائی اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانی? سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد.
از قول روحالله نقل شده ... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم آن شب کم خوابیدم، نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم ... و این خواستن عهدی بود با خدا بستم، اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد ... و عده ای احسنت گفتند، وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گوییها خوشم آمده بود، به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.
دوره دوم زندگی روحالله (از 1300ش-1320)
این دوره از زندگی روحالله با هجرت به قم آغاز شده است، با سیاست های دینزدایی رضاخان و تا 1320 ادامه دارد، در این دوره روحالله مشغول تحصیل و تدریس و تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی همچون حاج آقا نورالله اصفهانی و مدرس و برخی دیگر می باشد. در این دوره اختناق رضاخانی؛ هدف علما حفظ حوزه قم بود. اهمیت آن در آن زمان کمتر از تأسیس حکومت اسلامی در سال 57 نبود.
دوره سوم ( از 1320-1340)
این دوره از زندگی امام با 40 سالگی آغاز میشود و مصادف است با دو حادثه مهم، یعنی بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنابر اعتقاد امام این زمان فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه کوشش ها و اقدامات روحالله قیام مورد نظر صورت نگرفت. امام در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، رهبری است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی با کولهباری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد، لذا با صدور بیانیهای در 11 جمادیالثانی 1363ق/1323ش زمان مناسب قیام را یادآوری میکند: امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند.
دوره چهارم زندگی امام (از 1340-1368)
این دوره همزمان با دو حادثه ناگوار آغاز میشود یکی رحلت آیتالله بروجردی (10 فروردین 1340) که ضایعهای برای جهان اسلام و در عین حال رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود. دیگری رحلت آیتالله کاشانی قهرمان مبازره با استعمار انگلیس که روزگاری نامش لرزه بر اندام دشمنان ایران و اسلام میانداخت. همزمان با تسلط امریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردم فریب رخ نمود ولی در باطن از اتحاد شومی خبر می داد و تسلط آمریکا و اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم میکرد.
در این زمان امام در برابر اصلاحات آمریکایی به شدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت امام جعفر صادق (ع) به مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه تعدادی شهید و مجروح شدند. امام در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد : من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم. امام نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد کرد و شاه فرمان خاموش کردن فریاد امام را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد امام دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح 15 خرداد خبر دستگیری امام به تهران و سایر شهرها رسید و مردم به خیابانها ریخته با شعار یا مرگ یا خمینی به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند و قیام با شدت سرکوب شد و به خون نشست.
قیام (15 خرداد 42) علیالظاهر با تبعید رهبر انقلاب به ترکیه و سپس عراق از جوشش و جنبش افتاد. واقعه مرموز شهادت آقا مصطفی فرزند امام در 56 روح تازه ای به جنبش دمید. چاپ مقالهای توهینآمیز به امام و روحانیت در 17 دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات اعتراض شدید جامعه مذهبی را برانگیخت و قیام 19 دی ماه 1356 را به دنبال داشت.
مراسم چهلم شهدای 19 دی قم به صورت پیامی در تبریز و اصفهان و یزد و شیراز و شهرهای دیگر ادامه یافت و به کشتار فاجعه 17 شهریور 57 منجر شد همچنین فرار شاه و ورود امام را به وطن نوید داد. مردم در پی استقبال بی سابقه خود در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی امام خود را شنیدند و حکم سرنوشتساز ایشان را در لغو حکومت نظامی در 21 بهمن 57 با جان دل گردن نهادند و در پیشگیری از حملات نیروهای رژیم با، مناطق حساس را سنگربندی و در مدت 24 ساعت مبارزه بیامان، طرحهای کودتاچیان را نقش بر آب و هرگونه فرصت را از آنها سلب کردند. و بالاخره پیروزی قیام 15 خرداد در شب 22 بهمن 57 به گوش رسید.[آشنایی با دهه فجر انقلاب اسلامی]
از صبحدم 22 بهمن تا 13 خرداد 1368(رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با محدودیت و نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ایران در مقابله با انقلاب اسلامی بروز کرد. این حوادث آن قدر گسترده بود که در این مختصر نمیگنجد، فقط در یک جمله میتوان گفت هر کدام از آن حوادث به تنهایی میتوانست مسیر انقلاب را منحرف کند و به شکست بکشاند، اما الطاف الهی و هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئهها را خنثی کرد به گونهای که ملت ایران، در سال 1368 در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از 11 سال تحمل سختیها و مشکلات وداع میکرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود.
.
نام پدرش سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمهاش پرورش یافت.
گرچه سال تولد وی طبق شناسنامه سال 1279 است، اما خود روشن کردهاست، که تاریخ درست آن 30 شهریور ماه 1281است..درگذشت او رسما در روز 14خرداد1368 ثبت شد گرچه وی در شامگاه13 خرداد درگذشتهاست.سن او در آن هنگام 87 سال بود. تشییع جنازه وی با شرکت گسترده مردم ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان برگزار شد. این موضوع بازتاب جهانی زیادی داشت.
فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.اما مهمترین فرزند او از دید سیاسی احمد است.
Seyed Mostafa Mousavi and her father named her name was Hagar Ahmadi. In five months he lost his father and mother and aunt under the supervision reared.
Although the year of his birth according to birth year 1279, but its light has, the date just the 30th of September 1281 has .. his death officially 14 Persian date Khordad 1368 was recorded, although he evening of May 13 Drgzshthast. His age at that time 87 years. His funeral with the Iranians and other large companies from around the world Dvstdaransh held. This was a great global impact.
His sons Mustafa, S., F, joke Fhmyh, Saeedeh, and Ahmed are. But most important of his son Ahmad is a political vision
بسم الرّب الحسین (ع)
ضمن سلام و عرض خسته نباشید به تمامی خوانندگان
انگیزه من از اینکه این وبلاگ رو ساختم این بود که برخی از سخنان امام کبیر انقلاب اسلامی آیت الله خمینی (ره) را به دو زبان انگلیسی و فارسی اینجا بزارم ، که اگی خواست بتونه استفاده کند .
خیلی هم خوشحال میشم که اگر انتقادی دارید بکنید که بتونم بهتر وبلاگ رو مدیریت کرد .
اگر کسی خواست با من ارتباط برقرار بکنه بهم ایمیل بده
eng.etesamy@yahoo.com
.........................................................
Alrb Bismillah Al-Hussein (AS)1
Also hello to all the readers are not tired of W
The blog that motivated me was that I made some greatwords of Islamic Revolution Ayatollah Imam Khomeini (RA)to both English and Farsi here to let that Agy wanted to usePutty.
I"m happy that if you critical that I would do better to managemy blog.
If someone asked me I could contact me email
eng.etesamy @ yahoo.com